عاشقانه های بارانی

    من درون قلب خودم جا داده ام تورا و در اندیشه ی خود میگذرانم هر روز سیمای دل آرای تورا وچه شاد و مست از طلوع هر نگاهت در دل تکرار خاطره ها من تورا دوست می دارم...,من تورا دوست می دارم,تو را من دوست می دارم,تو را من دوست دارم میپرستم,من تو را دوست می دارم تو دیگری را,من تو را دوست می دارم و شب از,من تو را دوست می دارم وتو دیگری را,تورا من دوست می دارم و میدانم که میدانی,تورا من دوست می دارم نه قدر آب دریاها ...ادامه مطلب

نزدیکت که میشوم... بوی دریا می آید... دور که میشوم... صدای باران... شاید از دلم نمیدانم... بگو؟ تکلیفم با چشمانت چیست؟؟ لنگر بیاندازم... و... عاشقی کنم... یا... چتر بردارم... و... دلبری کنم؟...      ,چشمانت راز آتش است,چشمانت را زمین بگذار,چشمانت را دوست دارم,چشمانت با من گفتند,چشمانت کارناوال آتش بازیست,چشمانت را ببند,چشمانت را باز کن,چشمانت شعر,چشمانت را نبند,چشمانت را ...ادامه مطلب